شاید بدون تو بمیرم
اما
به دست تو مردن دردناک تر است .
از رفتن به ایستگاه اتوبوس می ترسم .
دیگه از این خیابون و درختای بزرگ و سبزش ، جوی آبش ، سکوتش می ترسم .
دو شب قبل ، وقتی به ایستگاه اتوبوس رسیدم تمام چراغهای اون اطراف خاموش شد .
امشب شبه سومه ...
رویاهایم رنگ خود را باخته اند . هر آنچه می بینم سیاه و سفید است .
پای رفتن ندارم . اما دلم کوتاه نمی آید .
گاهی گمان نمی کنی ولی می شود
گاهی نمی شود،نمی شود،که نمی شود