۳۰

بس است است هر چه روبروی آئینه ایستادی و خود را ستایش کردی!

قدری هم بیا پشت پنجره تا بشنوی چه حرف ها در وصف تو دارم .

نظرات 7 + ارسال نظر
علیرضا دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:19 ب.ظ http://malikhulia.blogsky.com/

هیچ کس تنهایی ام را حس نکرد
لحظه های ویرانی ام را حس نکرد.
درتمام لحظه هایم هیچ کس خلوت پنهانی ام را حس نکرد
آنکه سامان غزل هایم ازوست بی سروسامانی ام را حس نکرد

Dakho دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:09 ب.ظ http://dakho.blogsky.com

آفرین
نگاهت خوب بود

ممنون

مهرداد دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:39 ب.ظ http://boudan.blogsky.com/

رو به پنجره ی دلم کن که در آینه بودن سرآمد است و بر ستایش تو حریص . . .
آپم عزیز و منتظر گام دیده هات


ممنون

نعیمه سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:06 ق.ظ http://dokhtarezamin.blogfa.com/

خیلی قشنگ بود.

قربونت

حسین رها سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:19 ب.ظ http://www.sabz-raha1.blogsky.com

دزدکی دید زدن از پشت پنجره...

چه لذتی داره

حسین چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:01 ب.ظ http://www.blacknotes.net

چه حرفایی چه کشکی شما که چه پشت پنجره چه جلوی پنجره مارو ضایع میکنی
شرمنده که نتونستم چند وقتی بهت سر بزنم خیلی وبلاگتو دوس دارم جدی میگم دختر بچه جان ...


اااااااااا !
خواهش می کنم . نظر لطف شماست

دون ژوان پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:36 ق.ظ http://www.don-juan.blogsky.com

بس است است هر چه روبروی آئینه ایستادی و خود را ستایش کردی!
کمی هم بیا مرا بستای!!

چشم ! حتما ! کی خدمت برسم ؟!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد